من تنها

دلنوشته دور گردون گر دوروزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

من تنها

دلنوشته دور گردون گر دوروزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

خدا کمکت می کنه

هذا  من فضل ربی


رفته بودم بیرون که هوایی بخورم هوایی تازه کنم بی پولی بیکاری حرف مردم را فراموش کنم مانند دو هفته قبل که شب جمعه  ای پنجاه هزار تومان به یک خانمی که التماس می کرد که پول ندارم یتیم دارم دادم  که می گفت جای مامانت هستم گفتیم سنی نداری با چند تا کرم جوون می شی خندید گفت قشنگ می بینی برای مامان با خواهر مهندس  ناکام فاتحه ای خواند خانمی سیه چرده یقه منو چسبیده بود که معذرت می خوام یتیم دارم گفتم چرا نمی ری مغازه های پولدار خانم های پولدار که هر کدام چند تا کارت پر پول دارند کمک نمی خواهی گفت قربونت برم به زور که نمی گیرم دومین باره که پیله می کنه واقعا خدایی اش پول داشتم دریغ نمی کردم متاسفانه بی پولی بیکاری بدجوری امانم را بریده خدا باعث بانی اش را لعنت کنه خدا لعنت کنه ولی - س  خدا لعنت کنه ا ک ب ر - ه - ب  را که باعث بانی بیکاری ام بودند چقدر ساده بودم چند تا وزارت خانه امتحان استخدامی دادم مسخره شده بودم  تنها پول پارتی می خواستند کوفتتون بشه تمام پول هایی که به حلقومتان در بانک مرکزی ریختم مرده شور قیافتونو ببره حرومزاده ها کار نمی خوایم خدا لعنتتون کنه همتون به طرز فجیعی از روی زمین برداشته شوید با نسل ننگیتان منقرض شود

خدا نکنه بنده خدا بابک زنجانی کشته شود خدایا کمکش کن بی نوا بیچاره افتاده دست اینا خدایا نجاتش بده الرئوف رب نجنی من ا لقوم الظالمین

محله کثیف گوه کثافت ریخت نحس مژگان دادخواه یا رادخواه که زنی نره خر بد ترکیب شده بود کلی اثاث داشت بلند بلند می گفت طبقه سوم زنیکه با خواهران ف ا ح ش ه معروفه بودند در محله حتی سمت چپی گفته بود خواهران ج ن د ه ات را جمع کن اینهمه فحاشی کرد بهشون داماد معتاد روانی  اش را نجات داد از دست خواهران ف ا ح ش ه دادخواه یکدسته گیسشان را کنده بود اومدند پیش زنیکه سمت چپی جادوگر ف ر و غ ک ی م ی ا ق حرف زدند مرده شور قیافشونو ببره حرومزاده های عقب مونده مژگان دادخواه عقب افتاده بود در زده بود می گفت روزنامه دارید من ساده گفتم داریم رفتم بیارم دیدم رفته خدا لعنتش کنه عقل نداشت از اون بدتر دختر صادقه خل خالی بی ننه بابا که خدا لعنتش کنه تلفن زده بود دری وری می گفت پرت پلا می گفت حرومزاده رفت پشت سرش نگاه نکرد با دهنش که زبونش شیرین بود م... ق ح ب ه اش تحقیر می کرد می پرسید اینا چیکاره اند خدا لعنتش کنه مامان خدا رحمتش کنه نمی گذاشت جواب زنیکه صادقه خلخالی ج ن د ه را بدیم خدا همشونو لعنت کنه باید جواب می دادم که هر کاره ای هستند مانند پسر شوهر حرومزاده تون به تون شده ات قاچاقچی معتاد گری نیستند خدا لعنتش کنه صادقه خلخالی درباره ملیحه دادخواه می گفت شوهر پیر سگشو که به سگ توهین می شه با دست انداختن در خیابون گیر اورده شده زن دومش زنیکه خراب خدا لعنتشون کنه حال بهم زنا مامان خدا رحمتش کنه می گفت بلد نیستید زنیکه خراب را مقایسه می کرد خدا از سر تقصیراتت بگذره خاطرات تهوع اور لعنت به اون سالها می خوام برم به امید خدا یک جایی که تمام خاطرات تهوع اور فراموش بشه به امید خدا  خدا کمکت می کنه


فالله خیر حافظ