خیلی غصه می خورم از دست خانو اده خسته ام مادرم غصه خواهر جوانمرگم مهندس شیمی دانشکده شریف بود را خورد رفت که ما رو گذاشت رفت پدرمظلومم هم رفت
باعث بانی مرگ خواهرم راننده مینی بوس سرویس داروسازی ک و ث ر زنی به نام خانم دوکتر! که حسادت می کرد خدا لعنت کنه بیشرفی که به پیغمبر (ص)ناسزا میگفت در داروسازی کوثر خواهر مظلوم از پیغمبر دفاع می کرد آخرش هم با پیغمبر (ص) محشوره از دست تا ب ر ا در خ و ا ه ر مریض ام من موندم راه نجاتم چی هست رب نجی من القوم الظالمین ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم راه نجاتم پ و ل هست یک غریبه بین اینا هستم